زینبی باقی می مانم
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  



سلام دوستان این وبلاگ توسط یک طلبه ی تقریبا تازه کار درست شده امید وارم که مطالب آن برای شما مفید باشه ........




جستجو





  براي دنيايتان هم كه شده سحرها بيدار شويد!   ...

آيه الله نصرالله شاه آبادي نقل مي كنند:

موضوع ديگري كه مرحوم والد به  آن عنايت ويژه اي داشتند و آن را در قرب به حق موثر مي دانستند ، بيداري شب و سحر خيزي بود……

مي فرمودند:

اگر براي نافله ي شب بيدار شديد براي نافله خواندن آمادگي روحي نداريد ، بيدار بمانيد ، بنشينيد، حتي چاي بخوريد . انسان براثر همين بيداري، آمادگي براي عبادت را

پيدا مي كند.

همچنين مي فرمودند:

” بيداري سحر ، هم براي مزاج مادي مفيد است و هم براي مزاج معنوي.”

در منبرهايشان مكررا مي فرمودند:

” براي دنيايتان هم كه شده ، سحرها بيدار شويد. چون بيداري سحر ، وسعت رزق ، زيباي چهره و خوش اخلاقي مي آ ورد.”

منبع : توصيه هاي از علماء

موضوعات: آیت الله شاه آبادی  لینک ثابت



[جمعه 1394-02-25] [ 11:30:00 ق.ظ ]





  صلوات حضرت زهراء ( س)   ...

آيه الله شاه آبادي نقل مي كنند:

مرحوم والد مي فرمودند:

” در نوافل شب ، به مقام شامخ حضرت زهراء سلام الله عليها توجه كنيد و بدانيد كه استمداد گرفتن از آن حضرت ، موجب ترقي و قرب معنوي مي شود و خداشناسي انسان را زياد مي كند . همچنين قبل از اذان صبح ، صلوات حضرت زهرا سلام الله عليها را بفرستيد.”

منبع : توصيه هاي از علماء

موضوعات: آیت الله شاه آبادی  لینک ثابت



 [ 11:21:00 ق.ظ ]





  تلاوت سوره حشر   ...

آيه الله محمد رضا توسلي نقل مي كنند:

من در سفارش هاي امام به فرزندشان  مرحوم حاج احمد آقا، و هم در بيانات خود ايشان ديده ام كه مي فرمودند:

استاد مرحوم شاه آبادي، به من سفارش مي كردند كه سوره ي حشر را زياد بخوان، مخصوصا آيات آخر سوره را كه مي فرمايند:

” يا ايهاالذين آمنو اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوالله ان الله خبير بما تعملون.”

منبع : توصيه هاي از علماء

موضوعات: آیت الله شاه آبادی  لینک ثابت



 [ 11:16:00 ق.ظ ]





  اخلاص و تواضع آيت الله شاه آبادي   ...

امام خميني (ره) برايم گفت: زماني كه ما نزد ابوي شما فصوص مي خوانديم ، شخصي از ايشان درخواست تدريس كتاب صمديه ( يا سيوطي)- ÷ايين ترين كتاب هاي درسي حوزه - را كرده بود.

آيت الله شاه آبادي هم به او درس مي گفت . چنين درسي در شان ايشان نبود . ما از آقاي شاه آبادي خواستيم كه آن درس را ادامه ندهد؛ اما راضي نشد و گفت: شخصي از من درخواستي كرده و من هم  وقت دارم. از آن طلبه خواستيم كه ديگر در درس شركت نكند تا تعطيل شود. طلبه قبول نكرد تا اينكه به زور نگذاشتيم درس را ادامه دهد و تعطيل شد.

منبع :توصيه هاي از علماء

موضوعات: آیت الله شاه آبادی  لینک ثابت



 [ 11:11:00 ق.ظ ]





  اثر آزار ديگران!   ...

روزي با ÷درم از مسجد به سمت خانه مي آمديم و شخصي با ايشان بحث مي كرد و ايراد مي گرفت . ÷در خسته شد و به او گفت: ” وه! مغز روده ام را خوردي!” (معلوم است كه مغز روده چه چيز است). وقتي آن شخص رفت ، به ÷در عرض كردم : اين سخن از شما بعيد است . اين حرف ها در شان شما نيست. ÷در به اين مناسبت اين خاطره را برايم تعريف كرد:

روزي در حمام عمومي خواستم روي ÷ايم آب بريزم كه مقداري از آن آب بر روي شخصي ريخت و او شروع كرد به بد و بيراه گفتن؛ ولي من به روي خود نياوردم . او دست بردار نبود و مرتب چيز مي گفت حتي وقتي در خزانه رفتم و بيرون آمدم و كيسه مي كشيدم . اما من چيزي نگفتم. به سر حمام كه آمدم ، حمامي گفت : مگر چه كرده اي كه سرهنگ اين همه به شما بد و بيراه مي گويد؟ از اين سخن او متوجه شدم تند يهاي او به سر حمام نيز رسيده و ناراحت شدم.

از حمام كه بيرون آمدم خبردار شدم كه سرهنگ وقتي به خانه رسيده زبانش جوش زده و درد و ورم  او را اذيت مي كند . خبر دادند: خودت را برسان كه فلاني دارد خفه مي شود . نتوانستم خودم را برسانم. و او خفه شد و مرد . دانستم كه سكوت من باعث شد اين بلا سر او بيايد. از آن به بعد تصميم گرفتم اگر كسي ناراحتم كرد ، چيزي بگويم تا براي او اتفاقي نيفتد.

منبع: توصيه هاي از علماء

موضوعات: آیت الله شاه آبادی  لینک ثابت



 [ 10:48:00 ق.ظ ]





  از کجا مومن بفهمد که مومن است؟   ...

حال چگونه مومن را بشناسیم ؟ روایت داریم که از کجا مومن بفهمد که مومن است؟ برای شناخت باید ببیند که دل تسلیم خدا شده است و آنچه را خدا برای تو می پسندد چه خوشی باشد چه ناخوشی آیا می پسندی که اگر پسندید مومن است . البته اگر به این حد برسد حالا این دارای آثار بسیاری است که حین عبور از این نشاه به نشاه دیگر با حسن عاقبت می رود .

اگر دل یک حالت تسلیم به قضای الهی داشته باشد در روایات داریم که خداوند به او عنایت خاصه می کند .

تقاضایت در دعاها تسلیم به امرک باشد که این عاقبت به خیری دارد.

پس مرتبه ای از تقوا برایت عاقبت بخیری می آورد که دلت تسلیم خدا باشد.

منبع :کتاب توصیه های از علماء

موضوعات: آیت الله مجتبی تهرانی  لینک ثابت



[جمعه 1394-02-18] [ 12:43:00 ب.ظ ]





  ما امام را داریم!   ...

نیروهای سپاه خرمشهر به همراه تعدادی از بچه های سپاه آغاجری در مدرسه ای به نام دریا بد رسایی ، مقری تشکیل داده بودند ، یک شب که همه در حال خواب بودند عراق با آتش سنگین آغاجری را به خون کشید ، خیلی از بچه ها قطعه قطعه شدند ، من در محل دیگری بودم ولی با خبر شدم و سریع خودم را رساندم ، همه جا در تاریکی بود ، فقط صدای ناله به گوش می رسید ، گیج بودم ، وقتی شهید جهان آرا را دیدم ، بغضم ترکید و گفتم بدبخت شدیم ، همه بچه ها رفتند ، کس دیگری برایمان نمانده ، در این حالت ایشان گفتند : امام هستند ، ما امام را داریم ، تا زمانی که امام را داریم هیچ غمی نداریم ، مردم ایران به فریادمان می رسند نمی گذارند خون آنها پایمال شود.

راوی : محمد نورانی

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1394-02-03] [ 08:20:00 ب.ظ ]





  بازسازی   ...

حدود 5 یا 6 قبضه تفنگ 106 از عراقیها به غنیمت گرفته بودیم . تنها کسی که تاکتیک رزمی می دانست و آشنایی داشت و دانشکده افسری رفته بود ، فتح الله افشار بود . به ابتکار افشار قبضه 106 را از خودروی جیپ درآورده و جایگاهی با بتن برای قبضه درست کرده بود و قبضه را روی آنها سوار کرده بود و به دشمن شلیک می کرد . ما هم جهان آرا را به آنجا بردیم ، افشار گفت اگر اجازه بدهید آزمایش کنیم تا شما ببینید، بچه ها هم شروع کردند به شلیک کردن ، حالا نزن کی بزن ! جهان آرا با عصبانیت فریاد زد : نزنید ، نزنید، چه کار می کنید ؟ با افشار دعوا کرد ، شما دارید شهر را خراب می کنید این چه کاریست ؟ ما باید بعد از آزاد سازی خرمشهر آنها را آباد کنیم و آن را بسازیم . شما دارید شهر خرمشهر را نابود می کنید.

جهان آرا حاضر نبود حتی یک گلوله هم به شهر شلیک شود . با وجود اینکه نمی دانست جنگ کی تمام می شود ولی برای آینده شهر برنامه ریزی کرده بود و امیدوار بود.

راوی : برادر رضا کرمی

موضوعات: حدیث  لینک ثابت



 [ 08:11:00 ب.ظ ]





  ما می توانیم   ...

در جلسات ، برادر جهان آرا تاکید بر رشد فکری و رشد نظامی پرسنل داشتند تا اوضاع و احوال را خودشان بتوانند کنترل کنند : ” ما میتوانیم ” چیزی بود که همیشه تاکید داشت بچه ها در این خط حرکت کنند . و میگفت کشور ما باید به وسیله همین جوانان مهیای کارزار بشود . همیشه به بچه ها اطمینان می کرد ، در اکثر صحنه ها حضور داشت و بر قلوب حکومت می کرد

راوی : سردار سواریان

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



 [ 07:59:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
سلام دوستان این وبلاگ توسط یک طلبه ی تقریبا تازه کار درست شده امید وارم که مطالب آن برای شما مفید باشه ........