نیروهای سپاه خرمشهر به همراه تعدادی از بچه های سپاه آغاجری در مدرسه ای به نام دریا بد رسایی ، مقری تشکیل داده بودند ، یک شب که همه در حال خواب بودند عراق با آتش سنگین آغاجری را به خون کشید ، خیلی از بچه ها قطعه قطعه شدند ، من در محل دیگری بودم ولی با خبر شدم و سریع خودم را رساندم ، همه جا در تاریکی بود ، فقط صدای ناله به گوش می رسید ، گیج بودم ، وقتی شهید جهان آرا را دیدم ، بغضم ترکید و گفتم بدبخت شدیم ، همه بچه ها رفتند ، کس دیگری برایمان نمانده ، در این حالت ایشان گفتند : امام هستند ، ما امام را داریم ، تا زمانی که امام را داریم هیچ غمی نداریم ، مردم ایران به فریادمان می رسند نمی گذارند خون آنها پایمال شود.

راوی : محمد نورانی

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1394-02-03] [ 08:20:00 ب.ظ ]