زینبی باقی می مانم
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



سلام دوستان این وبلاگ توسط یک طلبه ی تقریبا تازه کار درست شده امید وارم که مطالب آن برای شما مفید باشه ........




جستجو





  فروتنی   ...

یک بار شهید بهشتی به خرمشهر تشریف آورده بودند، محمد ، معاون خودش را به عنوان راهنما همراه شهید بهشتی فرستاد ، نه به خاطر اینکه خودش مایل نبود ، اتفاقا عشق عجیبی هم به شهید بهشتی داشت ، ایشان با این کار می خواست به بچه های دیگر سپاه که دلشان می خواست کنار شهید بهشتی باشند ، ولی نمی توانستند ، پاسخی بدهد .بالاخره شهید بهشتی گفته بودند ” ما این فرمانده ی شما را نباید ببینیم؟ ” وقتی محمد به دیدن ایشان می آید می گوید : ” من احساس کردم هر یک از بچه های خرمشهر ، خودشان یک فرمانده هستند و نقش اساسی در تشکیل سپاه دارند.”

راوی : همسر شهید جهان آرا

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



[پنجشنبه 1394-01-27] [ 04:13:00 ب.ظ ]





  سادگی مراسم عقد   ...

ما عقدمان را سر مزار علی ، برادر شهید محمد در بهشت زهرا جاری کردیم . خودمان دو نفر بودیم . یک روز بعد از ظهر بود ، متعهد شدیم که کمک و یاور هم باشیم . عقد رسمی هم با سادگی در منزل ما و با حضور خانواده  محمد و چند نفر از دوستان خوانده  شد . این شروع زندگی ما بود . هفته ی بعد از مراسم هم راهی خرمشهر شدیم.

راوی : همسر شهید جهان آرا

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



 [ 04:07:00 ب.ظ ]





  بخشی از وصیت نامه ی شهید جهان آرا   ...

نام :سید محمد جهان آرا

تولد : خرمشهر 1333

تحصیلات: دانشجو

آخرین مسولیت: فرمانده طرح و عملیات _ثامن الائمه

شهادت: مهر 1360

بخشی از وصیت نامه

از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه به طور مداوم کربلا را می دیدم.

هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد از فریاد آنها بیسیم را از کار می انداخت و

هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم ، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما نپسند ذلت و خواری را.

موضوعات: محمد جهان آرا  لینک ثابت



 [ 04:00:00 ب.ظ ]





  مادر..............   ...

می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

می نویسم که شب تار سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد.

موضوعات: نکته ی ناب  لینک ثابت



[جمعه 1394-01-21] [ 09:35:00 ب.ظ ]





  راه رسیدن به آرامش   ...

با سلام خدمت شما عزیزان

غروب جمعه همیشه یاد آور غربت و غم در دل شیعیان هست . امروز این غروب با جشن میلاد بانوی خوبی ها در شهر ما یکی شده بود و به نحو احسن با خاندن دعای سمات اجین شد …….چه دعای زیبای بسیار زیبا …

در این دوره از زمان آرامش در درون خانواده و جامعه و در اولویت در وجود همه کاسته شده .  یکی از اساتید عزیز ما می گفتن:

عمل خوب از ایمان و محبت به وجود می آید و محبت و معرفت را خدا به ما می دهد تنها ما مسئول حفظ آرامش هستیم……….چگونه آرامش را حفظ کنیم؟

برای اینکه فرد در طول روز آرامش داشته باشد بهترین کار این است که…

پنج دقیقه قبل از نماز صبح بیدار باش  و رو به قبله به انتظار نماز صبح ، آرامش در آن روز خواهی داشت . اگر هم آرامش نبود مشکلات یرای ما سهل می شود. در زندگی اگر به جزئیات توجه کنیم مطمئنا آرامش ما از بین خواهد رفت مثلا چرا امشب شام گرم ندارم ؟ یا چرا فلانی فلان چیز را داشت و من ندارم و……از چیزی که سلب آرامش میکنه دوری کنیم.

ذکرها و دعا های زیادی برای حفظ آرامش توصیه شده که همهی این اذکار بسیار مفید هستند در صورت استمرار .

مثل : بعد از هر نماز ” لا حول و لا قوت الا باالله”

موضوعات: نکته ی ناب  لینک ثابت



 [ 09:28:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
سلام دوستان این وبلاگ توسط یک طلبه ی تقریبا تازه کار درست شده امید وارم که مطالب آن برای شما مفید باشه ........